نیک شفرد نیز به مانند آنتیوکو دوران سختی را با هیئتمدیره بلاکباستر سپری میکرد. زمانی که یکی از مدیران مخالف آیکان به هیئتمدیره ملحق شد و میخواست بداند که چرا فروشگاههای این شرکت هنوز ضرر میدهند، او در شرایط دشواری قرار گرفت. به نظر میرسید اد بلییر به ایدههای عجیب و غریب علاقه دارد. بلییر که هشتاد سال داشت، با اشاره به اینکه که بلاکباستر در پوسترها و تبلیغات جدیدش تصاویری از قفسههای شلوار جین به تصویر کشیده است، پرسید: «نیک، آیا افرادی که به فروشگاههای شما میآیند، شلوار جین به تن دارند؟» شفرد پاسخ داد: «آنها همچنین کفشهای اسنیکر به پا دارند. آیا باید آنها را نیز در پوسترها و تبلیغات میگذاشتیم؟» رد و بدل شدن این مباحث تنشآمیز بیانگر این حس هیئتمدیره بود که مدیریت غیرقابل تحمل است و مدیران متهم میشدند که هیئتمدیره کاملا غیرکارآمد است. سرانجام، شفرد هیئتمدیره را دعوت کرد تا توضیح دهد که چرا بسیاری از راهکارهای پیشنهادی آنها برای احیای فروشگاههای بلاکباستر کارآمد نبوده است. شفرد توضیح داد در چهار سال گذشته کارهایی تحقیقاتی روی دهها ایده ابتکاری صورت گرفته، طرحهایی که در این دوره چهار ساله مورد آزمایش قرار گرفته است. او سپس دربارهی هدف این طرحهای ابتکاری، چگونگی اجرایی شدن آنها و همچنین نتایج آنها توضیح داد. همه این موارد به نتیجهای مشابه ختم شد: هیچ چیزی نمیتواند بازار فروشگاهها را داغ کند. کرایه فیلم فروشگاهی داشت از دور خارج میشد و به واقع ارسال دیجیتال کسبوکار کرایه فیلم در آینده بود. سرانجام استرائوس زلنیک این ارائه را متوقف کرد. او گفت: «متوجه شدم. اکثر اعضای هیئتمدیره موافق هستند و به نظر میآید آنها راهبرد مدیران را قبول دارند.» اگرچه این موضوع نیز نتوانست مانع پیشنهادات ابتکاری گاه و بیگاه بلییر مانند برقراری ارتباط با شرکت هالمارک کاردز یا شرکت بارنز و نوبل و یا فروش پیتزا در فروشگاههای بلاکباستر شود. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.